نصیحت
از ناله ی مرغ سحر بیدار شو با چشم تَر
با ناله و با چشم تَر هوشیار شو هوشیار شو
ای عاقلان ای عاقلان خیزید هنگام سحر
یک ناله از دل بر کشید اعمالتان گردد مزید
ای عاقلان ای عاقلان زاری کنید زاری کنید
از بهر روز واپسین کاری کنید کاری کنید
ای عاقلان ای عاقلان در عشق جانبازی کنید
شیطان و نفس بد سرشت فعلش بوَد در کار زشت
ای مردمان ای مردمان تا کی به فکر آب و نان
در این جهان بی وفا فکری به حال خود کنید
تا وقت و فرصت باشَدَت کاری نَما ای خوش سرشت
از کارهای زشت خو غافل چرایی این زمان
تا جان به تن باقی بوَد از حق به ما یاری بوَد
خور از سَما دارد زبان در لا اِله دارد بیان تو کمتری از وی عَیان
ای عاقلان ای عاقلان حاضر شوید بهرِ نماز دستی برآرید از نیاز
ای مردمان ای مردمان در خوابِ غفلت تا بِکِی
آیات حق نبوَد عَبَث مستیِ خود بِنما تو بَس
غافل مشو غافل مشو کاهل مشو کاهل مشو
برخیز از خوابِ سحر این دیده را بِنما تو تَر
شاید خدای خویش را راضی کنی راضی کنی
ای غافلان ای غافلان عدل خدا سخت است سخت
پوزش بخواهید از خدا زاری کنی گردد رضا
ارض و سَما بَرپا زِ چیست تُبلَ السَّرائر بهرِ کیست
ترسم به روزِ داوری اعمال نیکو ناوری
مانی فرو از قافله بی زاد و هم بی راحله
ای عاقلان ای عاقلان آزاده اید پیر و جوان
اکنون بیا اکنون بیا جبران نما جبران نما
ای غافلان ای غافلان روزی رَسَد از آسمان
هم چشم و هم قلبت هر زمان دایم بوَد بر این و آن
ای مردمان ای مردمان حبِّ جهان باشد بُتی ترکش کنید ترکش کنید
************
در دو جا هم راحت است و هم بدی مومنان را مرگ، بر کافر قَبیه
با دو کَس جانا مشو هرگز رفیق فتنه گر یا حقّه باز است ای شفیق
با دو کس هرگز مشو تو آشنا بد زبان باشد، دیگرِ آن بی وفا
ای علی اندر دو جا منما ستیز در قضاء و در قَدَر نبوَد تمیز
راستی اندر دو جا نبوَد روا فتنه خیزد زو شود بَس جنگ ها
از دو جا هوشیار باش بهرِ نکاح با لجوج و بی حیا نبوَد صلاح
آدم و شیطان جوانمردی نِمود رحمت این را، وان یکی خوار و زبون
مردِ نادان را شناسی در دو جا آنکه را افراط و تفریط است راه
توأَم آمد در جهان دانم دو چیز شد نماز و هم زکاتت ای عزیز
از عبادت بهتر آمد این دو چیز عدل و تقوا گَر تو را باشد تمیز
شد عبادت بر دو کَس ناچیز و پست بر ریاکار است زان کس غَرّه گشت
هستی ایمان را خرابی از دو چیز زاهدِ نادان و علمِ بی تمیز
از دو چیز خود را نگه دار ای پدر فرج با بَطن آمدَست ای نیک فر
دو گُنه آمد اَشدِّ بر زنا غیبت و تهمت نمودن مر تو را
شد درستی بهرِ ایمان از دو چیز اولی شکر و دوم صبر ای عزیز
از دو کس تا می توانی کن حَذَر احمق و هم نانجیب است ای پدر
هر دو کس در دَهر می باشند ذلیل هم حسود و دیگری باشد بخیل
آدمی را زندگی شد از دو چیز عاشق حق بودن و دوم امید
با دو کَس هرگز مشو یار و رفیق کینه ور، دوم زِ کِبر است ای شفیق
در دو جا هرگز مکن جانا هوَس مجلسِ لهو و دِگَر در خوانِ کَس
در دو جا تو پای خود کِش برکنار فتنه باشد یا سیاست کن فرار
در دو جا عمر خود را منما تلف هم به طمّاع هم به مَردِ ناخَلَف
در دو جا از خود بترس ای هوشیار از زنِ بد هم زِ دیوارِ خراب
در دو جا منما مزاح ای نیک راه طفل و دیوانه بوَد بَس ناروا
عفو بنما از دو کس اندر جهان عاشق و دیوانه را دارم نشان
در دو جا بنمای کارِ خود به عکس نَفس باشد دیگری زنِ پُر هوَس
بهترین چیز باشد در دو چیز صحت و امنیت آمد ای عزیز
در دو خصلت باش با طفلان شریک بذلِ صُلح اندر جنگ ای مردِ نیک
آدمی گردد به پیری رو به رو زنده گردد در وی حرص و آرزو
اصل انسانی دو چیز است ای پسر رحم با انصاف باشد سر به سر
در دو جا حرفت شود اندر هَدَر شد گمان و فحش، جانا زان گذر
************
ای عاقلان ای عاقلان از غیبت و کبر و حسد خود را نگهداری کنید
ای غافلان ای غافلان شکر و سپاس حق کنید
وَز نعمتِ امن و امان راه سعادت طی کنید
ای مردمان ای مردمان خود بدترم از جمله تان
نامم علی اندر جهان زشتیِ من باشد عیان
کاری کنید کاری کنید از یاری حق در جهان حق را زِ خود راضی کنم
دیوان شهید-صفحات 155، 156، 157 و 158
توسط : شهید علی طاهریان